سیام فروردین سال هزار و سیصد
و نود و یک، یادآور دهمین سالگرد فوت ناگهانی جلال رابوکی در هنگام صعود قله
دماوند است. ده سال قبل در چنین روزی او با دو همنورد خود (ناصر جنانی و زندهیاد
یدا… اصغرزاده) قصد صعود یک روزه قله دماوند از تهران را داشتند.
آنها از مسیر جنوبی در هوایی
طوفانی شروع به صعود میکنند. بعد از چند ساعت به بارگاه سوم (پناهگاه قدیمی) در
ارتفاع ۴۲۰۰ متری میرسند و پس از استراحتی کوتاه، یدا… اصغرزاده از صعود بیشتر
انصراف داده، جلال رابوکی به اتفاق ناصر جنانی علیرغم هوای نامساعد به طرف قله
حرکت میکنند.
آنها با تلاش بسیار حوالی ظهر به زیر قله جنوبی (پستان) به ارتفاع ۵۲۰۰ میرسند. در این هنگام جلال از ناصر جدا شده با سرعت بیشتری برای صعود قله حرکت میکند و ناصر جنانی بعد از مدتی به دلیل مه و کولاک شدید از تپه گوگردی به طرف بارگاه سوم باز میگردد و با استفاده از تجربه و توان بالای خود، حوالی ساعت ۴:۰۰ عصر به سختی مکان پناهگاه را پیدا کرده و جان خود را از آن مهلکه به سلامت بدر میبرد.
ناصر و یدا… تا صبح در پناهگاه منتظر جلال میمانند ولی از او خبری نمیشود. به دلیل سردی هوا و نداشتن کیسه خواب و آذوقه، حوالی ظهر به طرف گوسفند سرا باز میگردند.
تمام مسیر را برفکوبی میکنند و پس از رسیدن موضوع را به اطلاع دوستان کوهنورد رسانده و شب دوم را در گوسفند سرا میمانند. همچنان از جلال خبری نمیشود.
از روز بعد تا ۶ ماه آینده گروههای بسیاری با هماهنگی خانه کوهنوردان تهران و اعضای آن ، از جبهههای مختلف دماوند صعود کرده، به جستجوی اثری از پیکر جلال میگردند.
گروهی دقیقاً بیست بار در آن فصل جبهههای مختلف دماوند را جستجو کردند تا بالاخره در اوایل مهر ماه سال ۱۳۸۱ جسد جلال رابوکی (فروزان) توسط تیمی از کلوپ دماوند به سرپرستی زنده یاد فرشاد خلیلی که قصد صعود دره یخار در شرق دماوند را داشتند، پیدا شد.
سه روز طول کشید تا تیمی ۳۰ نفره متشکل از کوهنوردان تهرانی و دوستان جلال با مشکلات بسیار پیکر او را از ارتفاع ۴۳۰۰ متری دره مخوف یخار به پایین آورده، در روستای گزانه تحویل مقامات انتظامی و خانواده او دهند. ولی بعد از سالها هنوز این سئوال بیجواب مانده است که او چگونه توانسته خود را در آن شرایط جوی، از جبهه جنوبی به طرف شرق و داخل دره یخار که تماماً ریزشی و دیوارهای و یخچالی است، برساند !
و تنها پاسخ ممکن این است که باد شدید او
را به آنسوی پرت کرده است!
جلال رابوکی که بود:
جلال رابوکی که بعدها نامش را به جلال
فروزان تغییر داد، در آن زمان یکی از آمادهترین، باتجربهترین و معرفترین
کوهنوردان ایران زمین محسوب میشد.
او کوهنوردی را از دهه ۴۰ شروع کرده و در دهه ۵۰ عضو تیم ملی کوهنوردی بود و تا ارتفاع بالای ۷۷۰۰ متر قله ماناسلو(۱۳۵۵) و ۷۵۰۰ متری قلهی اورست(۱۳۵۷) نیز صعود کرده بود(در آن زمان و با امکانات آن موقع بی نظیر بود).
علاقه، استعداد و توان جسمی ویژه او که بسیار سریع با ارتفاع خو میگرفت، زبانزد هم نوردانش بود. او سبک سرعتی صعود قلل مختلف ایران را پایهگذاری کرد.
ذبیح الله حمیدی به اتفاق ناصر جنانی و جلال برای اولین بار در سال ۱۳۷۱ صعود قله دماوند (از تهران به تهران) را در ۱۸ ساعت اجرا کردند و از آن هنگام به بعد او سالانه حدود ۵۰ بار دماوند را از مسیرهای مختلف و در چهار فصل صعود میکرد.
رکورد صعود سرعتی او از ۴ جبهه (جنوبی، غربی، شمالی و شمالشرقی) دماوند به طور پیوسته در ۲۶ ساعت یکی از ماندگارترین صعودهای سرعتی در ورزش کوهنوردی کشورمان میباشد.
او همچنین یکی از مبتکرین صعودهای خط الرأسهای قلل ایران بود. برای اولین بار او و چند تن از کوهنوردان دیگر موفق شدند خط الرأس طویل دماوند به علمکوه را در ۱۱ روز بپیمایند.
صعودهای زمستانی او بسیار شاخص و مثالزدنی است.
در دهه ۵۰ برای اولین بار مسیر شمالی دماوند را صعود کرده و در دهه ۶۰ برای اولین بار تلاشی جدی جهت صعود گرده آلمانها در علمکوه را داشته است.
صعود دیواره و دهلیزهای دیگر در دره یخار (دماوند) در آن سالها یکی دیگر از تلاشهای ارزنده اوست. او بسیار علاقهمند به صعود قلل از مسیرهای جدید بود و همچنین مسیرهای بسیار مبتکرانهای درخصوص برنامههای جنگل و کویر نوردی را ارائه و اجرا کرده است.
اولین بار به سرپرستی او مسیر روستای طُرود به عروسان در کویر مرکزی ایران به طول ۱۸۰ کیلومتر بدون استفاده از شتر را در سال ۱۳۶۱ پیموده شد که این برنامه بسیار به یادماندنی شد.
او در سال ۱۳۵۴ شناساييهای در حاشيه كوير
(چوپانان-جندق-رباط پشت بام) انجام داد، در سال ۱۳۵۹ از كوير حوض سلطان به ورامين، در۱۳۶۰در كوير مركزی از طرود به جندق، در سال ۱۳۶۳ كوير سياه كوه، و در سال ۱۳۶۴ كوير نطنز را پيمود.
او یکی از بنیانگزاران خانه کوهنوردان تهران و قبل از آن چند گروه کوهنوردی دیگر بود و همچنین در شکلگیری انجمن کوهنوردان ایران نقش به سزایی داشت.
در مجموع میتوان گفت که جلال کوهنوردی ششدانگ، پرتوان و علاقهمند به فعالیتهای تشکیلاتی و گروهی بود.
در سال ۱۳۸۴، ذبیح ا... حمیدی به اتفاق زندهیاد ابراهیم شیخی و ناصر جنانی، ۱۶ مسیر مختلف دماوند را که او شناسایی و صعود کرده بود، به یاد سومین سال خاموشیاش در ۱۶ هفته به شکل صعودهای یک روزه اجرا کردند که ۴ ماه به طول انجامید.
او هنگام مرگ ۵۶ ساله و دارای ۲ پسر و یک دختر بود.
متأسفانه به دلیل اهمالکاری و سهلانگاری خانواده او، هیچ نشانی از این کوهنورد برجسته در جایی به جز خانه کوهنوردان تهران به ثبت نرسیده است.
جلال همچنین یک عکاس، گزارشنویس و کوهنوردی دست به قلم بود و از او عکسها، فیلمها و مقالات بسیاری به جامانده که متأسفانه در اختیار کوهنوردان قرار نگرفته و در گوشهای در حال نابودی است .
دماوند۱۶ یال اصلی و ۶۰ یال فرعی دارد.یال های شمالی و
شمال شرقی و غربی،یال غربی و شرقی از جمله مسیرهای دشوار هستند اما یال جنوبی سهل
الوصل ترین جناح دماوند محسوب می شود.
فدراسیون کوهنوردی واقع در
رینه،واقع درمنطقه ی لاریجان آمل ،بارگاه اول نامیده می شود،بعد از آن منطقه ای
است به نام گوسفند سرا که بارگاه دوم است(در ۳۰۰۰ متری) و بارگاه سوم در ارتفاع ۴۲۰۰ متری واقع گردیده است.
معمولا از بارگاه دوم تا بارگاه
سوم را ۴ ساعت و بارگاه سوم تا قله را طی ۶ ساعت می پیمایند.(صعود برای افراد معمولی با آمادگی طبیعی)
پاره ای دیگر از فعالیت های ارزشمند زنده یاد جلال رابوکی(فروزان):
۱۳۴۳:صعود سرعتی و تكی قلهی آزادكوه از وارنگ رود و بازگشت از نسن، ظرف فقط ۱۶ساعت
۱۳۵۱: صعود یك روزهی قلهی سبلان از یخچال شمالی و بازگشت از جبههی شرقی در ۱۷ساعت
۵۴-۱۳۵۲فعالیتهای زمستانی و بهاری در سه جبههی كركس، و در جوپار
۱۳۵۲شركت در برنامهی شناسایی اورست از یخچال خومبو، صعود قلههای پوكادله و گراگ شپ
۱۳۵۳بازدید از منطقهی آناپورنا، صعود قلهی پنت پیكpent peak))۱۳۵۵ شناسایی درهی یخار و دیوارهی یخی دماوند
۱۳۵۵شركت در برنامهی صعود ماناسلو (۸۱۶۳متر) و ایفای نقش فعال در راه یابی به بارگاههای۱تا۵ وصعود تا ۷۷۰۰متر
۱۳۵۵نخستین صعود زمستانی جبههی شمالی دماوند ( یخچال دبی سل) و اقامت ۲۳ ساعته بر فراز قله
۱۳۵۷شركت در برنامهی صعود اورست(۸۸۴۸متر) از جبههی شمالی، صعود تا۷۵۰۰ متر
۱۳۵۸نخستین صعود درهی یخار از دهلیز مركزی
۱۳۵۹صعود درهی یخار از دهلیز شماره2
۱۳۵۹نخستین صعود زمستانی قلهی دوبرار(از ده هویر)
۱۳۶۰نخستین صعود دیوارهی یخی درهی یخار (دماوند)
۱۳۶۳صعود زمستانی گردهی آلمانیها در علم كوه (نخستین صعود ایرانی در زمستان)
۱۳۶۴نخستین صعود یخچال هرم داغ
۱۳۶۵صعود سرعتی جبههی شمالی دماوند
۱۳۶۵دور دماوند از بام برفی
۱۳۶۶نخستین صعود یخچال شرقی دماوند(مسیر ملارد- وزمین چال)
۱۳۶۷نخستین صعود جبههی شرقی دماوند از مسیر معدن ملار- شاخكهای یخار
۱۳۶۹تلاش برای صعود زمستانهی علم كوه
۱۳۷۰گذر از خط الراس دماوند(یال داغ) تا علم كوه(حدود ۱۵۰ كیلومتر) در مدت ۱۱روز
۱۳۷۰صعود یك روزهی دماوند از تهران (مسیر جنوبی)
۱۳۷۱گذر از خط الراس میل اردل- هفت تنان (زرد كوه) در مدت ۱۰روز
۱۳۷۲نخستین صعود زمستانی یك روزهی دماوند، مسیر جنوب شرقی از پادگان رینه
۱۳۷۲صعود زمستانی قلههای انر و لهرا (در بخش داغ دماوند)
۱۳۷۴گذر كامل از خط الراس دوبرار و قره داغ
۱۳۷۴نخستین گذر زمستانی خط الراس خلنو- آزادكوه
۱۳۷۵نخستین گذر زمستانی خط الراس دوبرار – قره داغ (از گردنهی امامزاده هاشم تا ده هویر)
۱۳۷۵صعود سرعتی شانزده مسیر دماوند
۱۳۷۷صعود دو مسیر دماوند (گوسفند سرای جنوبی-قله -جان پناه اول شمالی-قله-گوسفند سرا) در ۱۷ساعت (۹/۵/۷۷)
۱۳۷۸صعود سه مسیر دماوند (جنوبی-قله-پناهگاه غربی-قله-پناهگاه تخت فریدون-قله-گوسفند سرای جنوبی) در ۲۰ساعت و ۳۰ دقیقه (۱۷/۴/۷۸)
۱۳۸۰صعود چهار مسیر دماوند (۷۰۰۰متر صعود) در ۲۶ ساعت و ۳۰ دقیقه (۱۱/۵/۸۰)
روحت شاد استاد رابوکی
ReplyDeleteخواستم حضوری ازت تشکر کنم، ولی اجل مجالت نداد
خواستم تشکر کنم برای همه اون تحقیق و تفحص های که برای یافتن محمود احمدی کردی
تو پیدا شدی، ولی اون هنوز که هنوزه، پیدا نشده
تو رو خدا اگر اون دنیا با یدالله با هم سه تایی دارید می خندید،به داییم بگو بیاد بخوابم
بگه جسدش کجاست
مادرش دق کرد از بس چشم به درب منزل بود
خواهرش در عرض یکسال تمام گیساش سفید شد
...
هیچ وقت بهت نگفتم دایی محمود
ولی الان میگم
دایی محمود! جلال و یدالله هم رفتند
ولی تو پیدا نشدی
پس کی پس ... ؟
مهدی
تهران
اول تیرماه 1391
«شادی روح همه شوم، یک فاتحه بخونید»
دوست عزیز مطلب تاثیر گزاری نوشتید،غم انگیز بود.اگر صلاح دانستید از مرحوم احمدی بگویید.شاید بتوانم با خبر رسانی ادای دینی کرده باشم.ما خانواده ی کوهنوردان باید و وظیفه داریم راجع به هم اطلاع رسانی کنیم.خداوند همه شان را غرق در رحمت خود کند،ان شاءالله
Deletecheghadr shoma bi molaheze hastid,kheili.ehmalkarie khanevade??????un marhum entekhab kard ke in kar haro anjam bede,ba in khatare bala.nemituni beri tu aab va khis nashi.inhame soude zemestani khatar ham dare.miane khanvade va kuh,ishun kub ro entekhab kard.man jaye khunevadash budam az har chi kuh v akuh navarde motenafer mishodam.shoma faghat az dide khodet neveshti.
ReplyDeleteروابط اون مرحوم و خانواده اش موضوعی خصوصی هست و به من و دیگران مربوط نمی شود.من فقط نقل قول کردم
ReplyDeletemamnun az pasokhtun
ReplyDeleteارادت
Delete